چت روم

باز اين دل سرگشته من ياد آن قصه شيرين افتاد بيستون بودو تمناي دو دوست آزمون بود و تماشاي دو عشق در زمانيكه چو كبك خنده ميزد " شيرين"! تيشه ميزد "فرهاد"! نه توان گفت به جانبازي فرهاد : افسوس نه توان كرد ز بي دردي شيرين فرياد كار شيرين به جهان شور برانگيختن است! عشق در جان كسي ريختن است! كار فرهاد برآوردن ميل دوست خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن خواه با كوه در آويختن است رمز شيريني اين قصه كجاست؟ كه نه تنها شيرين بي نهايت زيباست.... آنكه آموخت به ما درس محبت مي خواست جان چراغان كني از عشق كسي به اميدش ببري رنج بسي... تب و تابي بودت هر نفسي... به وصالش برسي يا نرسي...!

آگهی بهترین وبلاگ


قالب وبلاگ قالب بلاگفا
Sponsored by : وبلاگ

نظرات شما عزیزان:

PARISA

ساعت19:07---23 اسفند 1390

[وب سایت]

اتیش پاره

ساعت1:53---6 بهمن 1389

یک نفر آمد” صدایم کردو رفت/ با صدایش آشنایم کردو رفت/ نوبت تلخ رفاقت که رسید/ ناگهان تنها رهایم کردو رفت.!

رویا

ساعت1:52---6 بهمن 1389

درحق دلم چه کار خوبی کردم / باماه و ستاره پایکوبی کردم
با بوسه تمام دوستت دارم را / بر روی لب تو خالکوبی کردم . .

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: